- فراخ دامن
- وسیع، پهن، مفصّل، دامنه دار
معنی فراخ دامن - جستجوی لغت در جدول جو
- فراخ دامن
- آنچه دامنش گسترش دارد فراخ دست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و کیفیت فراخ دامن
آنکه دهان گشاد دارد
کنایه از پر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
کنایه از پر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
گریزاندن گریزاندن کسی را گریزانیدن
آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه
پولداری ثروت توانگری
پس دادن (چیزی را) مسترد داشتن، باز دادن مجددا دادن
توانگر و کامران، خوشحال و خوشبخت
آنکه گام های بلند و فراخ برمی دارد، تیزرو، فراخ قدم، کنایه از لاابالی، بی بند و بار
شرح دادن مطلبی را بیان کردن، بسویی متوجه کردن، یا پشت فرا دادن، پشت کردن فرار کردن یا گوش فرا دادن، نیک گوش دادن
مرکبی که گامهای بلند بردارد و تیز رود فراخ قدم
خوشحال، دولتمند ثروتمند
آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه
پر پول ثروتمند پولدار
خوشحال، توانگر، ثروتمند
پول دار، ثروتمند